اسمش شد
پناه، باشگاه کتابمونو میگم. حالا داریم کتابخانه نیمه شب میخونیم و من دارم هرروز زندگی هایی که توی
جهان های
موازی ممکنه داشته باشم رو تصور میکنم. چی میتونه غیر از کتاب خوندن این آپشن رو برام فعال کنه؟ جواب واضحه. هیچی. هیچی غیر از اون کلمات و جمله های جادویی که از ذهن آدم های دیگه درومده و نشسته روی کاغذ، نمیتونه کاری کنه من با تصورِ زندگی های دیگه در جهان های دیگه، بخوابم و کلی خواب های هیجان انگیز ببینم. ما کتابخون ها جاهایی میریم، و اتفاق هایی رو تجربه میکنیم که کتاب نخون ها تا ابد براشون قفله :)پ.ن: استاد راهنمام طلاست. پ.ن۱: حسین طلاست.پ.ن۲: ریحانه طلاست.پ.ن۳: مهدیه طلاست.پ.ن۴:مامان و فریبرز طلان.پ.ن هزارم: قول انگشتی بدم که من تا آخر هفته فصل دو پایان نامه رو تموم کنم؟برچسبها: باشگاه کتابخوانی, کتابخانه نیمه شب, پایان نامه, پناه
+
نوشته شده در جمعه بیست و هشتم مهر ۱۴۰۲ساعت 15:9 توسط زینب سلیمانی ابهری
| کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی...
ما را در سایت کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : zeynabslibrary بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 2 آبان 1402 ساعت: 23:50